به آقا طیب ، به خاطر ...

آدمها ...
چشمها ...
بغضها و امیدها ...
هریک با عالمی خاطره و تجربه و امید ،
جفت جفت کنار هم ،
صادقانه ترین دروغها در چشمانشان !
هیچ چیز نمی تواند دروغ محض باشد !
چرا که بنیان هر دروغ حقیقتی محض است !
این جمله دروغیست که عین حقیقت است !
من راه رفتنشان را دوست دارم ...
قدمهای لرزان و استوار !
چشمهایشان را هم ...
پر کینه و عاشق !

انسان متحمل پیرترین تجربه حماقتهاست ...
چه حماقتهای لذت بخشی !
ای کاش هرگز به حماقتش پی نبرد !

من نمیتوانم ،
جهانی بدون 
دو گانگی و دروغ ، صداقت و محبت ،
بغض و کینه و جنگ ، عشق و امید و صلابت را ...
لحظه ای تاب بیاورم .
استوار و مطمئن وارد دنیایتان میشوم ...
دنیای شما را ،
دوست تر می دارم ...

نظرات 18 + ارسال نظر
ناز خانوم یکشنبه 9 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 01:41 ب.ظ http://nazkhanum.blogsky.com

قشنگ بود

ماهی دودی یکشنبه 9 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 02:06 ب.ظ http://mahidoodi.persianblog.com

اگه تونستی به بلاگ منم یه سری بزن.این روزا ماهی دودی مرغوب کم پیدا میشه

هیچکس و نفس دوشنبه 10 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 01:20 ق.ظ http://hichkas-ptl.blogsky.com

سلام
از نگار تعریف خودتون و وبلاگتونو شنیدم.متن واقعا قشنگی بود.

شام غریبان سه‌شنبه 11 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 06:44 ق.ظ http://shameghariban.persianblog.com

قشنگ بود...این طیب ما کجاست آرش؟

ونوس چهارشنبه 12 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 05:18 ب.ظ http://adi-venus.persianblog.com

کـــــــــــاش . . . . . . . . . .

ترسا پنج‌شنبه 13 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 03:29 ق.ظ http://tarsaa.blogspot.com/?

دو روز است ندیدمت! می فهمی مردک! آقا! عزیز! ابله! بد جوری با دلتنگی ات دل تنگ می شوم! می فهمی؟! دو روز است ندیدمت..

اقا طییب یکشنبه 16 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 04:21 ب.ظ

کامنت من کو................................وای من سه روز ژیش اینجا رو ترکوندم.......اه اه اه .زود میام مخلص.

آقا طییب دوشنبه 17 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 01:20 ق.ظ

سلام.بگویم و بروم این را که طییب خودش را از هیچ کمی کم تر میداند.اما حال تو میخواهی اورا رفیقی بدانید که ارزش رفاقت دارد دارد و دیدن دارد و شانه برای دلتنگی و ..........مشکل خودتان است عزیز دل.از تکلیف رفاقتی ما میماند اینکه اینبار از سر ذوقو دلخوشی و شادی و....بگویم.هرچی تو بگی هر جا تو بگی هر وقت تو بگی هستمت.با دل و جون.مخلص.حالا خبرم کن ارشم

سگ کش دوشنبه 17 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 07:22 ق.ظ http://dogkiller.persianblog.com

بابا آرش تو هنوز زنده ای؟... ۶ سال بود هیچی ننوشته بودی!...کجا بودی بابا؟... ای نامرد... چرا لینک من رو پاک کردی؟؟... تحمل حرف حق رو نداشتی یا از صداقت خجالت می کشیدی؟؟!!!.... نترس. دیدن روح آدم ها خجالت نداره!!... شاید فقط ترس داشته باشه!!!!!

آقاطییب چهارشنبه 19 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 11:53 ب.ظ

اسنکه خبری نشد.معنیش اینه که نیستی یا نیستی؟یا عشق.

اقا طییب. یکشنبه 23 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 03:58 ب.ظ

خاموشه.خاموشی؟خوب نمیزنیم زنگ.روشن کن بقیه کار دارن.

شیرین دوشنبه 24 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 10:16 ق.ظ http://moonlight1.persianblog.com

سلام آرش جان. تازه باهات آشنا شدم. دوست داشتی به من هم سر بزن

ترسا سه‌شنبه 25 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 01:05 ق.ظ http://tarsaa.blogspot.com

باز یه پست خوب کردی.... دیگه دلت نمیاد آپ دیت کنی؟!!

مهدی یکشنبه 30 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 01:31 ق.ظ

با هدیه سلام
من قرار است یک نشریه ای چاپ کنم . اسمش را گذاشته ام کمانگیر. رگر نظری داری بگو...
منتظر ایمیلت هستم.
مهدی

شقایق (بربادرفته) یکشنبه 30 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 11:59 ب.ظ http://shaghayegh.persianblog.com

سلام. آشنایی کمانگیر؟ ...

آقا طییب. چهارشنبه 3 دی‌ماه سال 1382 ساعت 07:56 ق.ظ http://barooni.persianblog.com

سلام.گفته بودم که.......عشق یه سره....همش دردسره...دیدی نزدی..............من اما خوشگل دوست دارم.این نوشتتو بردار ما باز رومون بشه حداقل کامنت بذاریم.یا عشق.

نگار پنج‌شنبه 11 دی‌ماه سال 1382 ساعت 01:36 ق.ظ http://neeggaar.blogsky.com

سلام
مرسی که بالاخره به خونه من اومدی . بازم بیا D:

کاوه پنج‌شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1382 ساعت 09:50 ب.ظ http://royabin.blogspot.com

ا یه ذره خوش قول بودی بهترین ادم رو زمین میشدی
زود به زود بنویس.....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد