چهار شنبه ۲۱ آبان ... زاد روز من ،
برایم یک روز عادی بود ... تا ساعت ۳ عصر که به کلیسا نزد معلمم رفتم ... او یک کتاب
مقدس با ترجمه محبوب من به من هدیه کرد ... عالی بود .
چند دقیقه بعد  عزیزی رو در کلیسا دیدم ... دوست دوست داشتنی ام  آزیش ( آزاده )
مرا با یک عطر ( دیوید اف ) بسیار عالی خوشبو شرمنده کرد ... برادر سرگون ( کشیش )
هم با بوسه ای تولدم را تبریک گفت ....
برای کاری به پارک وی رفتم  در هیاهوی ترافیک بازگشت نزدیک ترین راه را ( کافه ژانتی )
دیدم . به کافه محبوبم رفتم ... آرین آنجا بود ... با اقتدار و مهربانی همیشگی اش ....
مرا شمعدانی بسیار نفیس با پنج شمع زیبا هدیه کرد ... بسیار مسرور بودم ... به جمع
دوستان کاوه و ژینوس هم اضافه شدند ... کاوه یک کتیبه سنگی هخامشی زیبا و ژینوس
عزیز یک شمع زیبا به من هدیه کردند ... اریکا عزیز هم با هدیه یک شمع بسیار زیبا مرا 
شرمنده کرد . هنگامه عزیز یک شلوار و کت زیپ دار زیبا بر تنم کرد و یگانه عزیز یک تی شرت
نارنجی بسیار زیبا و دو ستان بسیار تلفنی مرا شرمنده کردند ... مانا ، مونا ، نسیم ، مهتا
و ... عزیزانم سپاسگذارم برای اینکه لحظاتی خوش  برایم خلق کردید .
پاینده باشد و سرافراز .

؟؟؟


کجایم ؟
مکان چیست ؟
چه می گذرد ؟
زمان چیست ؟
بر چه ایستاده ام ؟
ایستادن چیست ؟
صدایی میشنوم ؟ پژواک صدای خودم است ؟ بلند است ؟
صدا چیست ؟ شنیدن چیست ؟
چیزی میخواهم ؟
نیاز چیست ؟
سوال میکنم ؟
بخاطر خدا کسی بگوید سوال چیست ؟
راستی گفتم خدا ؟ ...



http://www.kamangir.com
arash@kamangir.com

میخواهم ... ( تقدیم به آرین و تنهاییش )

زیبایی دوستی ، اعجاز شاملو ، لطافت فرهاد ، تلخی قهوه ، تنهایی کافه ، کثیفی سیگار ، لذت دعا ، بزرگی و زیبایی شهرم ، اعجاب جنس مخالف ، اضطراب شهوت ، عظمت کتب تاریخ ، دغدغه و لذت کار و .... همه اینها شناختم تا جای خالی  عشق را در زندگیم پر کنم  !!! اما همه اینها جای خالیش را نمایان تر کرده است ... 
میترسم ... اما خلعش دلتنگم کرده !
میترسم ... اما نبودش تنهایم کرده !
میترسم ... اما تلخیش شیرینم کرده !
میترسم ... اما ترس از کار شجاعم کرده !

تو را دیدم و ترسیدم ، کاوه را شنیدم و ترسیدم ! آزیش را دیدم و ترسیدم ،! تمام شمایان که در این راه به غم رسیدید را دیدم و ترسیدم ...
اما ...
آرش تصمیم گرفته است که عاشق شود چون مسیح عیسی عاشق بود .
آرش دوباره بازگشته است برای عاشق بودن ...
آرش دوباره متولد شده است ...
برایش دعا کنید .